نقد فیلم ایرو | شعر درخت بلوط
ایرو فیلم هادی محقق قبل از آنکه دوست داشتنی و تاثیرگذار باشد، مهم و متفکر است. فیلمی که قرار نیست شعار دهد و نمایشی شاعرانه و دراماتیک از خانواده و تنهایی انسان اجرا میکند. تاثیر سینمای آنگلوپلوس بر تفکر مشارالیه نمایشی شاعرانه را خلق کرده و بازه زمانی سکوت را آفریده. ترکیب این تفکر با مرگ و اندیشه کیارستمی و الهام از شعرهای پناهی پیرمردی را به ما نشان میدهد که در یک لانگ شات به دنبال حیوان خانگی گمشده خود است؛ در سکانس بعد میبینیم که او برای رفتن و صدا زدن اسم فرزند خود؛ سهراب، به بسامد کوه تردید دارد و اولین مونولوگها شکل میگیرد. زندگی یک پیرمرد که جوانیاش را به همین ترتیب گذرانده برای ما مهم نیست، وجود این نکته برای بیننده مهم میشود که انسانِ نیازمند چگونه با هرچگونگیای کنار میآید؟ آنچه در این یادداشت به آن خواهم پرداخت مدیوم سینما برای نمایش چنین انسانهایی است که در مواجهه با یک طبیعت بکر انسانی بکر را ساختهاند. انسان برای نمایش تنهایی خود دو ژانر کلی را در نظر گرفت: اول داستانگویی و دوم نقاشی. در داستانگویی برای آنکه تفاوتی ایجاد کند از دو مدیوم کمدی و تراژدی بهره گرفت و سبکهای مختلفی برای نقاشی آفرید که هرکدام جدای از قریحه هنرمندی در مواجهه با فرهنگ و سیاست آن جامعه متفاوت بود. فیلم «ایرو» یک داستان تراژیک دارد با نقاشیهایی از جنس ونگوگ که هنگام ضبط تصاویر، دوربین پندار عکاس مآبانه خود را در نظر نمیگیرد و...
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
longtake.ir/mag/?p=25137
برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
longtake.ir/mag/?p=25137
۱.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.